خلاصه داستان: « وىینا » ( کرافورد ) صاحب یک کافه و زمینهاى اطراف آن ، منتظر ورود راهآهن است تا املاکش را به قیمت کلان بفروشد . در همین بین « جانى گیتار » ( هیدن ) ، محبوب دوران قدیم « وىینا » ، از راه مىرسد چون « وىینا » از او طلب کمک کرده است …
خلاصه داستان: یک مرد پس از از دست دادن مراسم عروسی اش در حمله هوایی لوفت وافه، برمی گردد تا خلبان بمب افکن که اهمیتی به کشتن دیگران نمی دهد را پیدا کند...
خلاصه داستان: یک تنیس باز بی پول نگران علاقه همسر ثروتمندش به یک نویسنده است. او تصمیم به قتل همسرش میگیرد و با تهدید یک سابقه دار او را مجبور به همکاری در جرم میکند. او باید گریس کلی را به قتل برساند و همزمان ری میلاند در یک کلوپ شبانه خودش را نشان بدهد که مدرک بی گناهی اش باشد. اما همه چیز طبق نقشه پیش نمی رود و ...
خلاصه داستان: پس از تسلیم شدن جرانیمو سرخپوست جوانی به سلطه ی سفیدپوستان تن در نمی دهد با دختری ازدواج می کند و در حالی که فرزندش دارد به دنیا می آید در نقابل ارتش آمریکا مقاومت می کند ...
خلاصه داستان: "آدام" بزرگترین برادر خانواده برای ازدواج به شهر می رود.او "مایلی" را متقاعد می کند که با او ازدواج کند.آنها با مزرعه خود باز می گردند.درست پس از بازگشت آنها شش برادر دیگر او تصمیم می گیرند ازدواج کنند
خلاصه داستان: علی بابا مرد مستمندی است که روزی بر حسب اتفاق غاری را پر از سکه و جواهرات پیدا می کند که متعلق به چهل دزد بوده است.او با ان ثروت.مرد توانمندی می شود و به مستمندان هم کمک می کندورئیس دزدها که از کار علی بابا اگاهی پیدا کرده نقشه ای می کشد تا هم علی بابا را بکشد و هم طلا ها را به چنگ اورد.اما همسر علی بابا با هوشیاری .نه تنها نقشه دزدها را نقش بر اب می کند.بلکه با عملی زیرکانه.دزدان را به دست نگهبانان و سربازان حاکم گرفتار می سازد.
خلاصه داستان: « باب مريك » ( هادسن ) بچه پولدارى است كه غير مستقيم باعث مرگ تصادفى پزشك انسان دوستى شده است . « هلن فيليپس » ( وايمن ) همسر دكتر كه بينايى خود را از دست داده ، عذرخواهى « باب » را نمى پذيرد و او را طرد مى كند ...