خلاصه داستان: تعدادی از بهترین داستانهای دنیا که به صورت تک قسمتی هستند و با تکنیکهای مختلف در کشورهای مختلف کار شدهاند در این مجموعه کنار هم قرار گرفتهاند. داستانهایی مثل: گالیله، دوستی و راستی، سرگذشت رمی، ویلهلم تل، شیر و چوپان، قورباغه و نگی، در جستجوی کار، هانسل و گرتل و... .
خلاصه داستان: این مجموعه، به پیشرفت های علمی کشف شده در یک سفینه فضایی بیگانه که در جزیره ای در جنوب اقیانوس آرام سقوط کرد، اشاره دارد. با این فناوری، زمین فناوریهای روباتیکی مانند مکانیزمهای قابل تبدیل را برای مبارزه با سه تهاجم متوالی فرازمینی توسعه داده است.
خلاصه داستان: درباره پسری ۱۴ ساله به نام «نیلز هولگرسان» است. او پسری روستایی از خانواده ای کشاورز است که در برابر هم نوعان خود تنبل و بی اعتنا بود. وی در اوقات فراغتش از اذیت کردن حیوانات مزرعه شان لذت می برد. یک روز وقتی که خانواده اش به کلیسا رفته بودند و او را در خانه تنها گذاشته بودند طی اتفاقی به تومته تبدیل می شود.
خلاصه داستان: «بچههای کوه تاراک» روایتگر زندگی دو بچه خرس به نامهای «جکی» و «جیل» است. این دو توله خرس در کنار مادر خود زندگی خوب و خوشی دارند تا این که در یک حادثۀ تلخ، مادر کشته میشود. پس از مرگ مادر، جکی و جیل که هنوز تجربۀ کافی برای مواجهه با خطرات و سختیهای زندگی ندارند، سرگردان و مستأصل به نظر میرسند. در همین اثنا، یک کودک مهربانِ سرخ پوست به نام «رَن» به داد بچه خرسها میرسد و با اجازۀ پدر خود، سرپرستی آنها را قبول میکند.
خلاصه داستان: ویکی پسر جوانی با موهای بلند قرمز رنگ است که به همره پدر و مادرش در دهکده کوچکی به نام فلیک زندگی میکنند. پدرش رییس و فرمانده دهکدهاست. او مانند بقیه وایکینگها نیست و بسیار خجالتی و ضعیف است. ولی به کمک هوش زیادش در وضعیتهای ناامید کننده به وایکینکهای دیگر و دوستانش کمک میکند. راهحلهای او به سن و سال او نمیخورد…
خلاصه داستان: فانتین، در شرایط سختی زندگی میکند. او برای تأمین راحتیِ تنها فرزندش کوزت، او را به صاحب یک میهمانخانه میسپارد و راهیِ یک زندگی پُر از مشقّت و سختی با کار زیاد میشود، به این امید که کوزت کوچک در کنار دختران تناردیه با شادی و سلامت رشد کند، اما...
خلاصه داستان: گامبا و دوستانش برای از بین بردن راسوی سفید به سمت جزیره شیطان حرکت کرده اند و راسوی سفید هم از هر حربه ایی برای نابودی آنها تلاش می کند.
خلاصه داستان: برایان، داناوان، گوردون و دوازده پسر دیگر با کشتی کوچک اسلوگی از بندر اوکلند واقع در زلاندنو سفر دریایی خود را آغاز کرده بودند، درحالیکه هیچ یک از خدمۀ کشتی در آن حضور نداشتند!
این کشتی بدون هدف مشخص، بخاطر طوفانهای جنوب اقیانوس آرام، به طرف شرق کشانده میشد. خانوادهها، با دیدن قطعات شکسته شدهای از کشتی، پنداشتند که بچههایشان در دام طوفان کشته شدهاند، اما غافل از اینکه هر پانزده پسر سالماند و با کشتی نیمهشکستهشان به ساحل یک جزیرۀ کوچک و دورافتاده رسیدهاند...
خلاصه داستان: موش کوهستان (جنگل سبز) درمورد ماجراهای یک موش خرمای کوهی امریکایی و همسر او در جنگل سبز می باشد. آنها با بسیاری از دوستان خود مانند خرگوش,سنجاب,قورباغه و ..زندگی کرده و با هم برای جلوگیری از حملات شکارچیان مختلف مانند انسان ها، راسو، و روباه که آنها را در معرض خطر قرار داده اند تلاش میکنند.