خلاصه داستان: کیویلجیم یک خانم تحصیلکرده، مدرن و رئالیست است که بعد از طلاق از شوهرش با صلابت تمام زندگیش را با دو دخترش چیمن و دوعا ادامه میدهد و آنها را با ارزشهایی که باور دارد تربیت میکند. دوعا که در رشتهی دندانپزشکی تحصیل میکند، در همان سال اول دانشگاه بخاطر حامله شدنش تصمیم به ازدواج میگیرد و باعث ناامیدی کیویلجیم میشود ولی شوک اصلی زمانی به او وارد میشود که با خانوادهی محافظهکار دامادش آشنا میشود و تفاوت فرهنگی بین خودشان را میبیند…
خلاصه داستان: داستان «یون هی» و «تری» زن و شوهر جوانی است که زندگی شاد و آرامی دارند. تری پسر بچه ای بی سرپرست بوده که توسط خانواده ای به فرزندی قبول شده و پس از پایان تحصیل در خارج از کشور به کره برگشته تا خانواده اش را پیدا کند. این زوج به خانه ای جدید نقل مکان می کنند و این جا به جایی و مشکلاتی که با صاحب خانه خود دارند، زندگی آرام آنها را تحت تأثیر قرار داده و متحول میکند.
خلاصه داستان: آجی پلیس جوانی است که با اصرار رئیس و دوستان خود برای محافظت از جان دختری ثروتمند استخدام میشود. دختر از این موضوع ناراحت می شود ولی در مدتی کوتاه به آجی علاقه مند میشود. اما خلافکاران دختر را می زدند ولی آنها …
خلاصه داستان: فرح یک خانم ۲۸ ساله ایرانی است. ۶ سال پیش که میخواسته قاچاقی به فرانسه برود، مجبور میشود در استانبول بماند، چون متوجه میشود حامله است و مجبور میشود بطور قاچاقی همانجا بماند و به کار نظافت مشغول شود، بعلاوه پسرش کریمشاه بیماری نادری دارد و از بدو تولد سیستم دفاعی خیلی ضعیفی دارد، تنها هدف فرح بهبود پسرش و رفتن به فرانسه است ولی در یک شب زندگیش زیر و رو میشود. یک شب در محلی که نظافت میکرد، شاهد یک جنایت مافیایی میشود و با طاهر لکسیز آشنا میشود. با این که فرح قصد تعریف این ماجرا برای کسی را نداشت ولی مافیا دستور قتلش را صادر میکند و این ماموریت را به طاهر لکسیز محول میکند. طاهر یک پسر بیکس و کار و تنهاست که کنار رئیس مافیا بزرگ شده است. وقتی مشخص شد که مقتول یک پلیس مخفی بوده است، کارها برای فرح سختتر هم میشود و از یک طرف هم تحت فشار پلیس قرار میگیرد…
خلاصه داستان: این داستان برگرفته از آثار میگل د سروانتس، داستان هیدالگو، متعصب به رمانهای جوانمردی است که عقل خود را از دست میدهد و با اعتقاد به شوالیهای به نام دن کیشوت د لامانچا، تصمیم میگیرد به ماجراجوییهای خیالی بپردازد...
خلاصه داستان: «نیشا» و «شانیل» به صورت اتفاقی همدیگر را ملاقات میکنند و عاشق هم میشوند و ازدواج میکنند. خانواده شانیل بسیار پولدار هستند. برادر بزرگ شانیل سعی دارد او را در مسائل کاری کنترل کند.
خلاصه داستان: این سریال داستان تلاقی سرنوشت آتش و لیلا را نقل خواهد کرد. آتش پسری است که بعد از فوت مادرش، در سنین کوچک به مدرسه شبانهروزی فرستاده شده و دیگر از آنجا برنگشته است و در خارج از کشور بدون این که به کسی اعتماد کند، روی پاهای خود ایستاده است. از طرفی لیلا دختری است که هیچوقت خانواده واقعیش را نشناخته است و با فریب دادن مردم پول در میآورد…
خلاصه داستان: در فیلم دروغ های واقعی سیتارت (جان آبراهام) فروشنده کتاب در لندن، پسری مهربان و محجوب به طور اتفاقی با گروهی هندی که با صورت ارتباط تلفنی شب ها مانع از خودکشی مردم می شوند همکاری می کند. یک شب دختری به نام میشکا (پاخی) با او تماس می گیرد و...