خلاصه داستان: یک افسر پلیس غیر سنتی هنگام تحقیقات درباره یک قتل چندین مظنون مختلف را زیرنظر می گیرد. او به عنوان فردی غریبه وارد دنیای آن ها می شود و متوجه می شود چیزهای بسیار بیشتری برای کشف کردن هست.
خلاصه داستان: خانواده کورهان اهل قاضیآنتپ هستن و خالصخان ستون این خانوادست. ماجرا زمانی شروع می شود که پلیس ها میان دم خونه ی کورهان ها و خالص خان بعد از این اتفاق تصمیم میگیرد برای نوهی نازپرورده و چشمچرانش از شهر خود زن بگیرد.
خلاصه داستان: کیویلجیم یک خانم تحصیلکرده، مدرن و رئالیست است که بعد از طلاق از شوهرش با صلابت تمام زندگیش را با دو دخترش چیمن و دوعا ادامه میدهد و آنها را با ارزشهایی که باور دارد تربیت میکند. دوعا که در رشتهی دندانپزشکی تحصیل میکند، در همان سال اول دانشگاه بخاطر حامله شدنش تصمیم به ازدواج میگیرد و باعث ناامیدی کیویلجیم میشود ولی شوک اصلی زمانی به او وارد میشود که با خانوادهی محافظهکار دامادش آشنا میشود و تفاوت فرهنگی بین خودشان را میبیند…
خلاصه داستان: در این سریال کوتاه داستان یک باستان شناس طرد شده و بی پول به نام هاوارد کارتر را نمایش می دهد که موفق می شود آرامگاه پسر پادشاه، توت عانخ آمون را کشف کند.
خلاصه داستان: ماجده که در یک خونواده فقیر بدنیا اومده، در زمینه روانشناسی تحصیل کرده اما از کارش راضی نیست. ماجده که بدنبال کمک کردن به دیگران و شفابخشی به اونهاست، زندگیش بعد از آشنایی با خونوادهی ایشیک به کلی تغییر پیدا میکنه. احمدی که تازه باهاش آشنا شده دیوانهوار عاشق ماجده میشه ولی ماجده تحت تاثیر کاظم، برادر بزرگتر احمد که ازش بعنوان موفقترین و عاقلترین مرد کشور یاد میشه، قرار میگیره و تنها مانعی که بین این حس دوطرفه وجود داره، متاهل بودن کاظمه…
خلاصه داستان: داستان این سریال در سال ۲۰۳۰ شروع میشود و شخصیت اصلی تد مازبی (جاش رادنر) به پسر و دخترش خاطراتی را یادآوری میکند که منجر به ملاقات او با مادرشان (همسر تد) شده است و داستان را از قسمت اول به گذشته برمیگرداند و خاطرات را نقل میکند. هر قسمت از این سریال در واقع خاطرهایست که تد موزبی برای پسر و دخترش تعریف میکند...
خلاصه داستان: تان یون شیان که در سلسله مینگ تحت حکومت امپراتور ژو چی ژن اتفاق میافتد، از صف طولانی پزشکان میآید، خانوادهاش چندین نسل به عنوان پزشک دربار خدمت کردهاند. با این حال، زمانی که بسیاری به دلیل سوء استفاده از فرم مورد نظر قرار گرفتند، این عمل برای پزشکان زن متوقف شد. با این حال، یون شیان مصمم است که پزشکی بیاموزد و این کار را مخفیانه انجام می دهد، مگر اینکه وقتی مسیر او با خود امپراتور تلاقی می کند، همه چیز دشوار می شود.
خلاصه داستان: مته و ناز بچههای نورچشمی دو خانواده ثروتمند و قوی هستند. هر دوی آنها لوس بار آمدهاند و عادت کردهاند هر چیزی بخواهند در اختیارشان قرار بگیرد. رابطه این دو که براساس قولی که خانوادهها بهم داده بودند شروع میشود، بعد از رویارویی آنجلا(خدمتکار ناز که از بچگی با اون بوده) با مته زیر سوال میرود…