خلاصه داستان: داستان سریال منطقه متروک در شهری دورافتاده در دل جنگل های فرانسه به اسم «ویلفرانشی» روایت می شود، جایی که زنجیره ای از جنایات هولناک در آن به وقوع میپیوندند. در این میان، یک افسر پلیس و یک دادستان تازه وارد و عجیب غریب به حل این پرونده های جنایی می پردازند تا راز پشت پرده آن ها را افشا کنند.
خلاصه داستان: میلیون ها سال قبل در دوره "مکازوئیک" موجوداتی زندگی می کردند که به دو دسته "داینوتراکس ها" و "رپتولزها" تقسیم می شدند. داینوتراکس ها دایناسورهای غول پیکر مکانیکی بوده و رپتولزها موجودات کوچک تری هستند که از ابزارآلات ساخته شده اند. این دو گروه با یکدیگر رابطه همزیستی دارند. داینوتراکس ها از رپتولزها در برابر موجودات شرور و بدجنس مراقبت می کنند و رپتولزها در مواقع لزوم داینوتراکس ها را تعمیر می کنند.
خلاصه داستان: داستان سریال دربارهی زندگی مرد جوانی به نام شان مورفی است که در شهر کوچکی زندگی میکند. او که مبتلا به سندروم ساوانت اوتیسمی میباشد ، یک رزیدنت بخش اطفال است که با توجه به ناتوانی پیشرفتهاش ، علیرغم اینکه یک رزیدنت نابغه به شمار میرود و با مهارت به درمان اطفال میپردازد...
خلاصه داستان: پویراز یک پلیس قدیمیه که سعی داره با بازی با زندگی سرپا بمونه . برای اون تنها چیزی که در زندگیش نمیتونه ازش بگذره تنها پسرشه . پسرش از طرف شوهرزنش از دستش درآمده . در حالیکه در تلاشه تا پسرشو پس بگیره ، رییسش پیشنهادی بهش ارایه میکنه . پیشنهاد اینه که در میان یک رییس مافیا و گروهش نفود کنه و اطلاعاتی رو به مرکز امنیت پلیس بیاره . در حالیکه این اتفاقات در حال رخ دادنه پویراز عاشق عایشه گول میشه . ولی متاسفانه عایشه گول دختر پدر مافیا بحری اوممان ( همون کسی که پویراز برای گرفتن اطلاعات رفته پیشش ) است .
خلاصه داستان: روزی روزگاری یک جوون خوشتیپ و مرموز به اسم جسور مثل بمب میافته توی یه شهر پر آرامش به اسم کورولداغ…اولین قدمی که میذاره داخل شهر با یک دختر بسیار زیبا به اسم سوهان رو به رو میشه…بعد از این رویارویی متفاوت جاذبه ای بین اونا شکل میگیره که نمیتونن جلوی اون رو بگیرن اما یه چیزی هست که نمیدونن…با دشمنی دیرینه خونواده ی این دو جوون…آرزوی خوشبختی اونا به یک عشق غیر ممکن تبدیل میشه و …
خلاصه داستان: جیهان که یک تاجر موفق است با زنش دیلارا دچار مشکلاتی میشه . او که فقط بخاطر پسرش و دخترش این زندگی رو ادامه میده تمام انرژیشو صرف کارش میکنه . گولسرن هم زنی است که سال ها پیش شوهرش اونو ترک کرده و در حال حاضر در یکی از محله های پایین شهری استانبول زندگی بی پولی رو میگذرونه
خلاصه داستان: یک ستوان گروه ویژه، زمانی که وظیفه کار کردن با یک گروه آموزش دیده برای از بین بردن جرم و جنایت در لس آنجلس به او داده می شود، بر سر دو راهی بین انجام وظیفه و وفاداری به محله اش قرار می گیرد...