خلاصه داستان: همه امور زندگی معاون در زندان کلانتری میگذرد. دیتون آلن، کمدین و صداپیشه مشهور، با لهجه و گویش غلیظ ایالتهای جنوبی آمریکا به جای دپیوتی داگ حرف میزند و به سادهلوحی و روستازادگیاش میافزاید.آن صحنه مشهوری که ماسکی و وینس، معاون را زورکی روی سن نمایش میکشانند تا حسابی جلوی همه کنفش کنند و ما خیال میکردیم تیتراژ است، در واقع ربط دهنده اپیزودها به هم بود.
خلاصه داستان: هنگامی که "جان گرانت" قاتل به عنوان یک راننده در نیومکزیکو استخدام می شود، مردمان شهر کوچکی متوجه یک قاتل حرفه ای می شوند که روز به روز اوضاع برایشان خطرناک می شود و ...
خلاصه داستان: در سال 1895، باستان شناسان بریتانیایی مقبره یکی از فرعون های مصر بنام آنانکا را پیدا و باز می کنند، که این عمل عواقب ناخوشایندی را در پی دارد...
خلاصه داستان: یک سرباز شوروی به نام آندری سوکولوف در جنگ جهانی دوم با خانواده اش جدا شده است. او که در اسارت نازی ها رنج می برد، آرزو می کند پس از پیروزی با عزیزانش ملاقات کند. اما سرنوشت بی رحمانه غیر از این رقم خورد.