خلاصه داستان: فیلیپ مارلو، كارآگاه خصوصى، مأمور میشود تا درباره ى حق السكوت بگیرى كه عكسهاى نامناسبى از دختر یك ژنرال بازنشسته و ثروتمند در اختیار دارد، تحقیق كند...
خلاصه داستان: داستان فیلم درباره زندگی دو دوست است که خبرنگار جنگی هستند و در سال 1988 برای پوشش خبری جنگ میان پیشمرگ های کرد و صدام به عراق سفر می کنند…
خلاصه داستان: هنگامی که مادری خانم خانواده گراهام از بین می رود، خانواده ی دخترش شروع به رها کردن اسرار رمز و راز و فزاینده وحشتناک در مورد نسبیت خود می کنند.
خلاصه داستان: یک راننده کامیون امریکایی در عراق مشغول کار است. بعد از مورد حمله قرار گرفتن توسط گروهی از عراقیها، او در یک تابوت، در حالی که دفن شده است، بیدار میشود. اکنون تنها با یک چراغ قوه و یک تلفن همراه، او باید سعی کند از این تلهی مرگبار بگریزد...
خلاصه داستان: در این فیلم انیمیشن که به صورت نقاشی شده می باشد، مردی به زادگاه نقاش معروف هلندی “ونسان وَن گوگ” می رود تا بیشتر در مورد شخصیت او و کارهایش تحقیق کند، “وَنسان وَن گوگ” یا “فینسِنت ویلم فان خوخ” یک نقاش پسادریافتگر هلندی بود، که کارش تأثیر گستردهای بر هنر قرن بیستم داشت. کار او شامل پرترهها، خودنگارهها، مناظر، طبیعت بیجان، سروها، مزارع گندم و گلهای آفتابگردان است. او از کودکی به نقاشی علاقه داشت ولی تا اواخر دههٔ دوم زندگیاش نقاشی نکرد. او بسیاری از کارهای شناختهشدهاش را در دو سال آخر زندگیاش تکمیل کرد. وی در یک دهه بیش از دو هزارو صد کار هنری تولید کرد که شامل 860 نقاشی رنگ روغن و بیش از 1300 نقاشی با آبرنگ، طراحی و چاپ میشود…
خلاصه داستان: شماره 23 فیلمی در ژانر تریلر روانشناسانه به کارگردانی جوئل شوماخر و بازی جیم کری است. «والتر اسپارو» (جیم کری) غرق در رُمانی می شود که گمان می کند درمورد او نوشته شده است. هرچه بیشتر درگیر این رُمان می شود، تشابهات بیشتری بین آن و زندگی خودش کشف می کند…
خلاصه داستان: در سال 1799 بازرس «ایچابود کرین» از پلیس نیویورک بر خلاف میلش به شهر کوچکی به اسم اسلیپی هالوو فرستاده می شود تا راز یکسری قتل ها را که در آنجا اتفاق افتاده حل کند. جسد تمام قربانیها در وضعیت بدون سر پیدا شده اند و افراد شهر معتقدند که روح "مرد اسب سوار بدون سر" که سالها قبل در آنجا کشته شده به قصد انتقام افراد شهر را می کشد ...
خلاصه داستان: یک مامور امنیتی به اسم دیوید دان زمانیکه با قطار در حال بازگشت از محل کار به منزلش است، ناگهان قطار از خط خارج شده و دچار تصادم شدیدی می شود. اما از بین صد و سی و دو نفر مسافر قطار تنها دیوید است که بطور معجزه آسایی بدون اینکه حتی یک زخم کوچک بر روی بدنش بوجود آمده باشد زنده می ماند. مدتی بعد یک کلکسیونر کتابهای کامیک به اسم الیجا پرایس که بخاطر استخوانهای شکننده ای که دارد به آقای شیشه ای معروف شده با او تماس می گیرد و فرضیه باور نکردنی ای را با دیوید مطرح می کند: او معتقد است که دیوید یک ابرقهرمان است که بدنش هیچ صدمه ای نمی بیند.
خلاصه داستان: ژاپن. «یوکو» (ماکی)، مددکار اجتماعی، به عیادت «اما» (زابریسکی) زن بیمار و بستری امریکایی می رود اما موجودی شبح گونه به او حمله می کند. «کارن» (گلار)، دانشجوی مبادله ای امریکایی که با محبوبش، «داگ» (بر) در توکیو زندگی می کند، قرار می شود که جای «یوکو» را بگیرد. اما پس از مدتی «کارن» متوجه می شود که خانه ی «اما» را اشباحی خطرناک اشغال کرده اند…
خلاصه داستان: پس از اینکه یک زن از تصادف ماشین جان سالم بدر می برد خود را در یک زیرمین ناآشنا پیدا می کند که در آن مردی به او می گوید جانش را نجات داده و آن بیرون، کره زمین بهم ریخته است. اما زن تصمیم به فرار می گیرد و…