خلاصه داستان: «کانر مک ليود» (لامبر) و خويشاوندش، «دانکن» (پل)، جزو فرقه ي «ناميرايان» هستند؛ فرقه اي مخفي که اعضايش فقط با جدا شدن سر از تن شان مي ميرند. «کانر» و «دانکن» ناخواسته وارد مسابقه اي مي شوند که طي آن، «ناميرا» هاي خوب و بد به مبارزه با يک ديگر مي پردازند تا در نهايت فقط يکي از آنان در دنيا باقي بماند…
خلاصه داستان: قرن شانزدهم، اسکاتلند. «کانر مک لیود» (لامبر) پس از آن که از مرگ بر اثر زخم هایی که طی یک جنگ برداشته نجات می یابد، به واسطه ی مرد مرموزی به نام «رامیرس» - که بیش از دویست سال سن دارد - به جمع فناناپذیران راه پیدا می کند...
خلاصه داستان: هیولاها قدرت شهرشان را با ترساندن کودکان افزایش می دهند. اما آنها به طرز وحشتناکی از این می ترسند که توسط بچه ها آلوده شوند. از این رو وقتی یک بچه وارد شهرشان میشود، اختلال بزرگی در شهر به وجود می آید و...
خلاصه داستان: داستان این فیلم یک دهه بعد از اتفاقات قسمت اول رخ می دهد و ما شاهد هستیم که پرسیوس ( سام ورتینگتون ) برخلاف گذشته تصمیم گرفته تا زندگی آرامی را پشت سر بگذارد و وقت بیشتری را با پسرش بگذارند. اما آن بالا در آسمان، خدایان و تایتان ها بار دیگر با یکدیگر به جنگ برخواسته اند و به نظر می رسد که اینبار تایتان ها بتوانند بعد از مدتها بر خدایان فائق آیند اما …
خلاصه داستان: آخرین قسمت مجموعه (از نظر داستانی). در حالی که «دارت ویدر» مشغول ساختن یک ستاره ی مرگ جدید و اصلاح شده در مدار سیاره ی «اندور» است، «لوک اسکای واکر» (مارک همیل)، R2D2 و C3PO را با پیغامی برای مذاکره به کاخ «جابا د هات» در سیاره ی تاتویین می فرستد که «هان سولو» (هریسون فورد) را اسیر کرده است…
خلاصه داستان: در سالهایی خیلی دور در کهکشانی خیلی دور آزادی خواهان در حال مبارزه با امپراطوری دیکتاتوری فضایی هستند. در همین فاصله «پرنسس لیا» (کری فیشر) اسیر معاون امپراطور میشود که «دارت ویدر» نام دارد. لیا مخفیانه 2 روبات را همراه با پیامی به سیاره ی تاتوین می فرستد و این 2 روبات به دست پسری به اسم «لوک» (مارک همیل) می افتند و لوک همراه با «اوبی وان کنوبی» و 2 روبات، و خلبانی شیاد به اسم «هان سولو» (هریسون فورد) برای نجات لیا اقدام می کنند…
خلاصه داستان: سه سال از آغاز جنگ کلونها گذشته است و شوالی های «جدای»، «ابی وان کنوبی» و «آناکین اسکای واکر» بسختی جنگیده اند. «آنا کین» (هایدن کریستنسن) که به طور پنهانی با «سناتور پادمه» (ناتالی پورتمن) ازدواج کرده، از ترس از دست دادن او و تحت فشار «صدراعظم پالپاتاین» (مک دیر مید) و دوستی کنوبی (ایوان مک گریگور) تصمیم می گیرد به نیروی تاریکی بپیوندد…
خلاصه داستان: 10 سال بعد از تلاش برای نجات نابو، کهکشان در آستانه جنگ داخلی قرار می گیرد. تحت رهبری «جدای» خائن، هزاران سیستم خورشیدی تهدید به جدا شدن از جمهوری کهکشانی می شوند. شاگرد هوشیار و لجوج «جدای» که یک شوالیه دلیر است به همراه ملکه به قلب این کشمکش کشیده می شوند و جنگ آغاز می شود…
خلاصه داستان: فدراسیون تجاری، رفت وآمد به سیاره صلح جو نابو را به منظور حل یک کشمکش تجاری کهکشانی مسدود کردهاست. صدراعظم والوروم، رئیس مجلس سنای جمهوری کهکشانی به طور محرمانه دو شوالیه جدای به نامهای کوایگان جین و شاگرد او اوبیوان کنوبی را برای دیدار با فدراسیون تجاری و حل بحران به آنجا میفرستد، غافل از اینکه فدراسیون تجاری با یک لرد سیت مرموز، دارت سیدیوس همپیمان گشته که به آنها دستور داده است تا با ارتش عظیم درویدهایشان به نابو حمله کرده و دو شوالیه جدای را به قتل برسانند…