خلاصه داستان: ماكس زاندر در مزار خانوادگياش قسم ياد ميكند با نبرد عليه تبهكاران در برابر فجايع بايستد. او وارد بخشي از تشكيلات پليس بين الملل ميشود تا اينكه در يك عمليات غافلگير كننده يكي از بهترين دوستانش را از دست ميدهد. ماكس تظاهر به مردن ميكند تا همچو رويا برگردد و زندگي تنها را انتخاب ميكند و گروهي را تشكيل ميدهد كه تا پايان عمر براي نابودي تبه كاران تلاش كند او يك نقابدار است..
خلاصه داستان: یک ماجرای حماسی در مورد قدرت، پول، خشونت و فساد که همه چیز را مانند یک اختاپوس کنترل می کند اما وقتی نیروی انتظامی سعی در پایین آوردن جنایت دارد ...
خلاصه داستان: وقتی جیک (Jake)، محافظ امنیتی در یک هتل کوچک، نا آگاهانه به دزدی فریبنده کمک می کند، تبدیل می شود به مضنون شماره یک پلیس، و سریعا از کارش اخراج می شود. جیک تصمیم می گیرد خودش به دنبال دزد و اموال مسروقه بگردد
خلاصه داستان: باگز بانی، دافی داک، سیلوستر، لولا، توییتی و تاز همگی بچه هایی هستند که با مادربزرگ زندگی می کنند و ماجراهای زیادی را پشت سر می گذارند و...
خلاصه داستان: "بکاس" به پاریس می آید تا از "شارلوت" کوچولو پرستاری کند. پدر "شارلوت" به نقشه ای ارزشمند دست یافته که متعلق به وایکینگ هاست و در این میان مردی طماع به نام "گاسپار" که از دوستان اوست به وسوسه می افتد ..
خلاصه داستان: داستان در مورد پسری به نام هری پاتر است که پیش خاله و شوهر خالهاش زندگی می کند، زیرا پدر و مادرش سال ها قبل در یک تصادف کشته شدهاند. هری پاتر که در این 10 سال زندگی پیش خانوادهٔ دورسلی تحقیر را تحمل کرده، با افشای یک راز توسط فردی عجیب، ناگهان خود را جادوگری می یابد که بزرگترین جادوگر قرن را از بین برده است. امّا این جادوگر که ولدمورت نام دارد هنوز نابود نشده است و کمر به قتل پسری بسته است که زنده ماند.