خلاصه داستان: «سیدارت» (امیر خان) یک بوکسر تازه کار است، که گذراندن وقت با دوستانش را به کار کردن ترجیح می دهد. برادر بزرگتر او برای یک تبه کار مشهور کار می کند. سیدارت با دختری بنام «آلیشا» (رانی) آشنا می شود و فیلم در مورد داستان عشق سیدارت و آلیشا، و همینطور اصلاح شدن سیدارت، در پی یک سری ماجراها است...
خلاصه داستان: لوک جکسن به جرم شکستن دستگاه های پارکومتر در یکی از شهرهای کوچک جنوب آمریکا به دو سال حبس با اعمال شاقه محکوم میشود. او در زندان ابتدا به دلیل خونسردی بیش از حدش مورد نفرت یک زندانی گردن کلفت، قرار میگیرد اما خیلی زود حس احترام آن زندانی را جلب کرده و با هم اقدام به فرار میکنند…
خلاصه داستان: ارل مک لین "رابرت دووال" به همراه برادرش ادی به بانکی که برای مافیا می باشد دستبرد می زنند ادی کشته می شود و ارل به زندان می افتد. حال ارل بعد از گذراندن محکومیت آزاد شده و به فکر گرفتن انتقام برادرش ادی است.
خلاصه داستان: آقای فاکس روباه قولی را که به همسرش داده زیر پا میگذارد و به مزرعهی همسایهها که صاحبانش انسان هستند دستبرد میزند و بعد از آن باید به جامعهاش کمک کند تا از انتقام مزرعهداران جان سالم به در ببرند...
خلاصه داستان: یک پدر تنها به همراه برادر بزرگترش تصمیم می گیرند تا به یک بانک دستبرد بزنند و با پولی که از آنجا می دزدند، مزرعه خانوادگیشان در تگزاس را نگه دارند و بدهی های خود را پرداخت کنند. اما در همین حین دو رنجر تگزاسی نیز به دنبال گرفتن این دو برادر هستند…
خلاصه داستان: درپی قتل قاضی روزبنرگ ، دانشجوی جوان رشته حقوق « داربی شاو» به همراه نامزدش توماس کالاهان تحقیقاتی را برای یافتن قاتل او آغازمی کنند . داربی با بررسی اسناد و مدارک متوجه می شود که کاخ سفید ، اف بی آی و شخص رئیس جمهورآمریکا با همدستی یکدیگر و استخدام یک تروریست نقشه این قتل را به اجرا گذاشته اند…
خلاصه داستان: جوانی کارگر ساده اسکله بود پس از مدتی تبدیل به یکی از تبهکاران بزرگ میشود در حالی که راوی برادر کوچکش پلیسی تحصیلکرده است. اما در انتها مادرشان کدام یک را بیشتر دوست خواهد داشت …
خلاصه داستان: بتمن زیر نقاب سرخ یا بتمن زیر شنل قرمز انیمیشنی ابرقهرمانی به کارگردانی برندون ویتی است. بتمن باید با فرد شروری مشهور به «شنل سرخ» روبرو شود و از شهر گاتهام در مقابل او محافظت کند. در همین جریان بعضی از زخم های قدیمی سر باز کرده و او خاطرات سیاه فراموش شده مجددا به یاد می آورد…