خلاصه داستان: یک فرمانده از خدمت مرخص شده به خانه بازمی گردد تا پدرش را پیدا کند که توسط گروهی از دزدان به قتل رسیده و تصمیم میگیرد در مورد این موضوع تحقیق کند ...
خلاصه داستان: پدربزرگ برای نوه های خود داستان پشت یک نقاشی عجیب و غریب را برایشان تعریف میکند,یک بانوی قرمز شیطانی هر صد سال به قلعه برگردد تا هفت نفر را بکشد ...
خلاصه داستان: "اسکات ماری" مردی مهربان در شهر کلیفتون زباله ها را جمع آوری و پله ها را جارو می کند. پس از مدتی یک هفت تیرکش به شهر وارد می شود. او به "اسکات" پیشنهاد راهنمایی و مشاوره می دهد تا تعادل قدرت در شهر را برقرار کند...