خلاصه داستان: دو مرد در حالی که یک جسد بینشان قرار دارد، در لانه مخفی یک قاتل سریالی بنام «جیگسا» به هوش می آیند. آن دو باید از قوانین مشخصی پیروی کنند و کارهای خواسته شده را انجام دهند، تا از این بازی مرگبار که برایشان تدارک دیده شده، زنده به در آیند.
خلاصه داستان: تروور رزنیک یک اپراتور ماشین تراش است که از بیماری بیخوابی رنج می برد و یک سال میشود که نخوابیده. با اتفاقات عجیب و غریبی که در خانه و محل کارش رخ میدهد، او کم کم به سلامت عقل خودش شک می کند. گفتگو با همکار بد قیافهاش که ظاهرا همه وجودش را انکار می کنند، و پیدا کردن یادداشتهایی معمایی روی یخچال خانهاش، باعث شده او به همه اطرافیانش بدگمان شود.
خلاصه داستان: استاد جرج برای تمرین موسیقی با دوستانش یک خانه ی سالمندان را به اجاره ی خود در می اورند اما غافل از اینکه این گروه می خواهند از اتاق خود به عنوان زیرزمین برای نقشه ی مجرمانه ی یک دزدی استفاده کنند...
خلاصه داستان: کبیر گروه ولگرد و غارت گری را که در بمبئی به دزدی می پردازند رهبری میکند ، جای مامور ویژه پلیس به همراه همکار خود به مقابله با این خلافکار میپردازند و…
خلاصه داستان: خلافکاری تحت تعقیب بنام «ریدیک»، پا به سیاره ای به نام هلیون پرایم می گذارد و در آنجا با امپراطوری بنام «نکرومونجر» ها روبرو می شود که قصد دارند تمام انسان های جهان را یا مطیع خود کرده و یا از بین ببرند.
خلاصه داستان: «ویر پراتاپ سینگ» (شاهرخ خان) یک خلبان در نیروی هوایی هند است که روزی یک زن زیبای پاکستانی بنام «زارا هیات خان» (پریتی زینتا) را می بیند. با وجود اینکه اکثر هندی ها میانه ای با پاکستانی ها ندارند، ویر بعد از چند ملاقات اولیه عاشق زارا می شود، اما بزودی در میابد که او نامزد یک پاکستانی ظالم و کج خلق است. یکی از دوستان زارا به ویر می گوید که زارا هم حس مشابهی به او دارد، و قصد دارد نامزدی اش را بهم بزند. اما وقتی که ویر به دنبال زارا می آید، اتفاقاتی غیر منتظره رخ می دهد و او به زندان می افتد. بیست سال بعد، ویر که هنوز پشت میله های زندان است، می فهمد که قرار است پرونده اش دوباره به جریان بیفتد…