خلاصه داستان: یک زن جوان فلج به دست شیطان تبدیل میشود - وقتی یک جلسه هیپنوتیزم - قصد دارد ناتوانی او را درمان کند - به طور تصادفی خاطره زندگی گذشته او را مانند یک جادوگر بیدار میکند .
خلاصه داستان: "پاول کرسی"، تاجر نیویورکی، ازشنیدن خبر حمله ی سه دزد به همسرش "جوآنا" و دخترش "کارل" در آپارتمان شان بهت زده می شود. در اثر این حمله ی وحشیانه، «جوآنا» می میرد و "کارل" به نوعی بیماری روانی دچار می شود. حالا "پاول کرسی" نیز درصدد انتقام برمی آید.