دلهره آور یا مهیج (به انگلیسی: Thriller) یک ژانر در ادبیات، فیلم و تلویزیون است که در آن از تعلیق، کشش و هیجان به عنوان عناصر اصلی استفاده شدهاست. این ژانر در زیررده ژانرهای رازآلود و جنایی محسوب میشود و شباهت نزدیکی نیز با ژانر ترسناک دارد.
خلاصه داستان: هنگامی که روزنامهنگاری ماجراجو به نام نیکول راولینز برای بررسی یک اتفاق مرموز نزد کشیشی به نام پدر آنتون میآید، پس از مدتی اتفاقاتی غیر قابل توضیح و عجیب شروع به رخ دادن میکنند که…
خلاصه داستان: مردی جوان به نام ماتیاس لپتاپی جدید را خریداری میکند. اما او خیلی زود متوجه میشود که نه تنها مالک قبلی لپتاپ او را زیر نظر دارد، بلکه هر کاری برای برگرداندن لپتاپ انجام میدهد...
خلاصه داستان: شخصی کودکی را در آلمان به قتل می رساند. پلیس سخت در جستجوی اوست. این قتل ها وضعیت جنایتکاران دیگر را نیز به هم ریخته است و جنایتکاران محلی میخواهند به پلیس کمک کنند تا هرچه سریعتر قاتل دستگیر شود…
خلاصه داستان: یک جنگجو که از شهر به بیرون رانده شده بود بعد از چندین سال بازمیگرد و میبیند که شهر توسط دو گروه اوباش اشغال شده است. حال او تصمیم میگیرد این دو گروه را بر علیه هم بشوراند تا شهر را دوباره آزاد کند…
خلاصه داستان: یک عکاس خبری (جیمز استوارت) که با پای شکسته مجبور است روی یک صندلی چرخدار باقی بماند از روی بیکاری به تماشای حرکات همسایههای آن طرف حیاط آپرتمانی که در گیتیچویلج دارد مشغول میشود که...
خلاصه داستان: بر اثر آزمايش هاي اتمي فرانسوي ها و غرق شدن يک کشتي عظيم ژاپني در اقيانوس آرام، رد پاي موجودي غول آسا در پاناما پديدار مي شود. کمي بعد موجودي غول آسا، «گودزيلا» وارد نيويورک مي شود و پس از آن که مورد حمله ي نيروهاي ارتش قرار مي گيرد و زخمي مي شود، «دکتر نيکو» (برادريک) مقداري از خونش را آزمايش مي کند و در مي يابد تخم ريزي کرده است.
خلاصه داستان: نورما و آرتور لوییس زوجی هستند که در حومه شهر با بچه کوچکشان زندگی میکنند. نورما معلم است و همسرش کارمند ناسا. روزی آنها یک هدیه از جانب یک غریبه دریافت میکنند. داخل این جعبه مرموز یک دکمه وجود دارد. به آنها گفته میشود که به محض گشودن جعبه و فشردن آن دکمه 1 میلیون دلار را صاحب میشوند اما در همان لحظه یک نفر در جایی از این دنیا خواهد مرد. یک نفر که آنها نمیشناسند. حالا این زوج باید تصمیم بگیرند، یک میلیون دلار یا انسانیت…
خلاصه داستان: «لوييس» (رنولدز) به اتفاق سه تن از دوستانش، «ادا» (وويت)، «بابي» (بيتي) و «درو»(کاکس) به دهکده اي کوهستاني سفر مي کنند تا مسير يک رودخانه ي وحشي را طي کنند...
خلاصه داستان: داستان فیلم درباره تکنسینی واقعی به نام مایک ویلیامز می باشد که قرار است به سکوی نفتی “دیپ واتر هوریزن” ملحق شود و در آنجا وظیفه خودش را به نحو احسن انجام دهد. اما زمانی که مایک به محل کار خود می رود، در آنجا با ویدرین مواجه می شود. ویدرین علی رغم خطرات جانی که برای کارکنان دارد، به جیمی دستور می دهد به حفر ادامه دهند و این تصمیم فاجعه ای به بار می آورد…