خلاصه داستان: هنگامی که یک دزد باتجربه به طور تصادفی با یک ون گوگ کنار میآید، شریک زندگی او توسط گانگسترها در تعقیب نقاشی ربوده میشود و جنایتکار را مجبور میکند تا یک نقشه نجات طراحی کند.
خلاصه داستان: در لوزان، جین پولت، پیانیست مشتاق، با مادرش لوئیز پولت، دوست پسرش اکسل و مادرش ناهار میخورد. لنا معتقد است که وقتی به دنیا آمد، پرستاری به اشتباه به پیانیست برجسته آندره پولونسکی گفته بود...