خلاصه داستان: خلاصهای که نشان میدهد چه اتفاقی برای بو پیپ و گوسفندش بین داستان اسباببازی ۲ و زمانی که او دوباره در داستان اسباببازی ۴ ظاهر شد، رخ داد.
خلاصه داستان: «اندی» به اردوی تابستانی میرود، «ال» – شخصی که مسئول یک انبار اسباب بازی است – «وودی» را میرباید و ماجراهای تازهای شروع میشوند. «باز لایت یر» اسباب بازی فضایی و دوست قدیمی «وودی» و دیگر اسباب بازیهای اتاق «اندی» شامل یک سیب زمینی، سگ، دایناسور و خوک برای نجات «وودی» به دنبال او میروند. اسباب بازیها در این مسیر با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکنند. آنها باید قبل از رسیدن «اندی»، «وودی» را به خانه بازگردانند. اما مشکل بزرگی وجود دارد و آن اینست که «ال» قصد دارد به زودی «وودی» را به موزهای در ژاپن بفروشد…
خلاصه داستان: اندی پسربچه ایست که کلی اسباب بازی دارد و درمیان آنها وودی کلانتر را بیشتر دوست دارد و با او بازی میکند. در دنیای اسباب بازیها وودی از همه محبوب تر است. در جشن تولد اندی، او یک آدم فضایی به نام باز لایتیر هدیه میگیرد. حالا اندی باز را بیشتر از همه اسباب بازیها دوست دارد. وودی در جمع اسباب بازیها محبوبیت خود را از دست دادهاست و این امر باعث درگرفتن رقابتی شدید بین باز و وودی شده است.