خلاصه داستان: ده سال از ماجرای قتلهای پیشین گذشته است. «سیدنی پرسکات» که با نوشتن کتابی از ماجراهایی که بر سرش گذشته بود، اکنون به زندگی طبیعی بازگشته، دوباره با «شبح چهره» روبرو می شود.
خلاصه داستان: من شماره چهار هستم فیلمی اکشن علمی تخیلی به کارگردانی دی جی کاروسو است. «جان» (آلکس پتیفر) یک بیگانه فضایی است که از سیاره ای به نام «ماگادور» گریخته و به زمین پناهنده شده است. او در واقع چهارمین نفر از 9 نفری (که اصطلاحا به آنها ماگادوریان می گویند) است که از این سیاره خارج شده و به زمین آمده؛ 3 ماگادوریان قبلی کشته شده اند و حالا جان تنها کسی است که باید از میان برداشته شود و ماگادوریان ها هم قصد دارند برای نابودی او به زمین بیایند…
خلاصه داستان: والتر بلک (مل گیبسون), به انتهای خط رسیده است. او مدیرعامل یک شرکت خانوادگی تولید کننده ی اسباب بازی است که سیاست های غلط کاری و حرفه ای اش ضرر و زیان های بسیاری به بار آورده است و از همین رو دچار افسردگی شدید شده است …
خلاصه داستان: «تام پاپرز» در طول عمرش رابطه اندکی با پدرش که یک جهانگرد بوده داشته است. خودش هم وقت کمی را با بچه هایش می گذراند و اکثر اوقات مشغول کارش است. یک روز پدر او برای هدیه ای غیر منتظره می فرستد: شش پنگوئن. پاپرز که از هدف پدرش از فرستادن این پنگوئن ها سر در نمی آورد، تصمیم میگیرد از شر آنها خلاص شود. اما با سر رسیدن همسر و بچههایش برای جشن گرفتن تولد پسرش، بچه ها از پنگوئن ها خوششان می آید و...
خلاصه داستان: در روستایی درست وسط یک صحرای بزرگ زن جوانی به نام والری (با بازی آماندا سیفراید) زندگی می کند که عاشق مرد فقیر چوب بری به نام پیتر (با بازی شیلو فرناندز) است. اما...
خلاصه داستان: سال ۱۹۴۲. آمریکا به تازگی وارد جنگ جهانی دوم شده، و «استیو راجرز» (کریس ایوانز) که در امتحان ورودی ارتش قبول نشده است، در کمال نا امیدی به سر می برد. اما وقتی که او برای یک پروژه سری داوطلب می شود، همه چیز تغییر می کند. او تحت یک آزمایش فوق سری قرار می گیرد، و ناگهان بدن ضعیف او به طرزی باورنکردنی قدرتمند می شود...
خلاصه داستان: هانا دختری 16 ساله است که توسط پدرش طوری تربیت شده تا یک قاتل کاملا حرفهای باشد، او برای انجام یک ماموریت به اروپا می رود و در این زمان توسط یک مامور دولتی و افرادش تعقیب می شود.
خلاصه داستان: در دنیایی متعلق به آینده، قرن هاست که بین انسان ها و خون آشام ها جنگ وجود دارد. در یکی از همین درگیری ها، خون آشام ها به خانواده ای حمله می کنند و دختری را به اسارت می برند. کشیشی که بین مردم و در شهری محصور شده زندگی می کند، متوجه می شود که آن دختر، برادرزاده ی اوست. او همراه با دوست برادرزاده اش که کلانتر شهر محسوب می شود و به رغم مخالفت اصحاب کلیسا، تصمیم می گیرد برای مقابله به دل خون آشام ها بزند. با نزدیک شدن به محل آن ها و پیدا کردن ردی از برادرزاده اش، کم کم متوجه می شود این گروگان گیری در واقع یک تسویه حساب قدیمی است.
خلاصه داستان: داستان این فیلم، که شانزدهمین فیلمی است که بر اساس این رمان شارلوت برونته نوشته شده، در مورد دختر یتیم و جوانی است که خانواده اش او را، که یک معلم در قصر مردی مرموز است، دوست ندارند...
خلاصه داستان: «دون» (شاهرخ خان)، بعد از سلطه بر دنیای تبهکاران آسیایی، بر اروپا چیره می شود. اما رئسای فعلی تبهکاران اروپایی، و همینطور مردان قانون سر راه او قرار دارند…