خلاصه داستان: نقشهی ناشیانهی مجرمانهی «جری لاندگارد» به دلیل خرابکاری خودش و همدستانش و پیگیریِ سرسختانهی پلیسی به نام «مارج گاندرسون» که از قضا حامله است، از هم میپاشد.
خلاصه داستان: سرهنگ «جان هنری پاترسن» (کیلمر) برای احداث خط آهن به آفریقا می رود. با پیدا شدن یک شیر آدم خوار، کار به مشکل بر می خورد، اما «پاترسن» تله ای برای شیر می گذارد و او را می کشد. دو ماه بعد روند ساختن پل به خوبی پیش می رود. اما سر و کله ی دو شیر درنده ی دیگر که بسیار خطرناک هستند، پیدا می شود. بومیان معتقدند که این دو شیر روح دو هیولا هستند…
خلاصه داستان: جری مگوایر مدیر برنامهی بازیکنان ورزشی است و همیشه به دنبال یافتن کارها و موکلانی پر سود است اما دوستانش همیشه به او حسادت میکنند تا اینکه…