خلاصه داستان: دو بچه به نام های "جودی" و "پیتر" بازی سحرآمیزی را در خانه ای متروکه پیدا می کنند و مشغول بازی می شوند. ناگهان "آلن" (رابین ویلیامز)؛ مرد بالغی که وقتی دوازده ساله بوده این بای را کرده و از آن موقع تا به حال در آن گیر کرده است، از داخل آن بیرون می آید. تنها امید رهایی ...
خلاصه داستان: یک ژنرال روس که دست در دست مافیای این کشور دارد، سلاحی سری موسوم به «چشم طلایی» را از سیستم ماهواره ی نظامی روسیه می دزدد. ربایندگان «چشم طلایی» با استفاده از توانایی های این ابزار سعی در گرفتن باجی کلان از جهانیان را دارند، تا این که «جیمز باند» (برازنان) به مصاف شان فرستاده می شود...
خلاصه داستان: پس از انفجار یک قایق در لنگرگاه سن پدرو، پلیس 27 جسد و مقداری مواد مخدر به ارزش میلیونها دلار را در کنار این قایق منهدم شده پیدا می کند. تنها نجات یافتگان این حادثه نیز که دچار سوختگی شدید شده اند تعدادی تروریست مجارستانی و مردی به اسم وربرل کینت می باشند. کینت توسط پلیس تحت فشار گذاشته می شود تا آنچه را که در قایق اتفاق افتاده بازگو کند. داستان باورنکردنی او که از شش هفته قبل آغاز می شود درباره خودش و چهار جنایتکار همدستش می باشد که توسط فردی مرموز و خطرناک با هویتی پنهان برای دست زدن به اقدامی خطرناک به شکلی عجیب گرد هم جمع شده اند…
خلاصه داستان: اندی پسربچه ایست که کلی اسباب بازی دارد و درمیان آنها وودی کلانتر را بیشتر دوست دارد و با او بازی میکند. در دنیای اسباب بازیها وودی از همه محبوب تر است. در جشن تولد اندی، او یک آدم فضایی به نام باز لایتیر هدیه میگیرد. حالا اندی باز را بیشتر از همه اسباب بازیها دوست دارد. وودی در جمع اسباب بازیها محبوبیت خود را از دست دادهاست و این امر باعث درگرفتن رقابتی شدید بین باز و وودی شده است.
خلاصه داستان: داستان دربارهی یک پسر بازیگوش به نام مکسی است که در مدرسه اتفاقاتی را تجربه میکند ، طولی نمیکشد که پدرش گوفی تصمیم میگیرد تا مکسی را برای یک سفر تفریحی به مسافرت ببرد ، اما در راه ماجراهایی رخ میدهد و…
خلاصه داستان: "کاترین" صاحب گالری سطح بالا،"سوفیا" خدمتکاری بامهارت و آرام را برای کار در عمارت خانوادگیشان استخدام می کند.همسر و فرزندان او از "سوفیا" استقبال کرده و کار او را تحسین می کنند.پس از مدتی او با خدمتکار سابق خانه "جین" آشنا می شود."جین" او را تشویق می کند تا علیه خانواده عمل کند و...
خلاصه داستان: شجاع دل داستان زندگی حماسی یک آزادی خواه اسکاتلندی است که با انگلیسی ها برای استقلال میجنگد. «ویلیام والاس» شخصیتی ستودنی و کم نظیر است که در پی عشق به همسر از دست رفته اش و عشق به سرزمینش آخرین قطره خون خود را فدا میکند.
خلاصه داستان: «جان اسميت» که هم راه با انگليسي ها براي تصرف مناطق بکر به ينگه دنيا آمده، با دختري سرخ پوست به نام «پوکاهونتاس» آشنا مي شود. آن دو برخلاف تفاوت هاي فرهنگ و رسم و رسوم قبيله اي به يک ديگر دل مي بندند...
خلاصه داستان: زمانی در آینده با آب شدن یخ های قطبی در اثر یک فاجعه ی زیست محیطی و اثرات گل خانه ای، همه ی خشکی ها به زیر آب رفته اند و زندگی نابود شده است. معدود بازماندگان خودشان را با زندگی آبی وفق داده اند و در ایستگاه هایی روی آب زندگی می کنند. از جمله ی آنان، «مارینر» (کاستنر) است که روی قایقی عجیب زندگی می کند و هنوز برخی آثار تمدن گذشته را با خود دارد...
خلاصه داستان: «جان مکلین» (بروس ویلیس) به همراه یک مغازه دار مجبور می شود در بازی یک بمب گذار شرکت کند، اما در همین حال تمام نیویورک را برای پیدا کردن آن فرد زیر پا می گذارد.