خلاصه داستان: زندگی لاکی پرسکات برای همیشه تغییر می کند وقتی او از خانه خود در شهر به یک شهر کوچک مرزی نقل مکان می کند و با موستانگ وحشی به نام اسپیریت دوست می شود.
خلاصه داستان: ایالات متحده، نیمه ی قرن نوزدهم. ماجرای اسبی به نام «اسپریت» که در یکی از اردوگاه های کوچک سواره نظام محبوس می شود، اما به کمک سرخ پوستی شجاع به نام «لیتل کریک» می گریزد. «اسپریت» خیلی زود دل باخته ی مادیان کوچک «لیتل کریک»، «رین» می شود…