خلاصه داستان: یک خانواده ثروتمند که با مشکلات زیادی روبرو هستند برای تغییر اقبال خود با زادگاهشان برمیگردند تا به خدای قبیله خود دعا کنند ولی نمی دانند که باعث بیدار شدن خصومتی چند صد ساله بین رقصنده ای به نام چاندراموکی و پادشاه وتایان می شوند و ...