خلاصه داستان: «ایپولیت» (مودی) بر بالین مادر زن در حال احتضارش می فهمد که او تمام جواهرات خانوادگی را در آستانه ی انقلاب اکتبر، در یکی از دوازده صندلی اتاق ناهار خوری پنهان کرده، ولی «پدر فیودور» (دلوییز) پیش از او این خبر را شنیده است. «پدر فیودور» از یک طرف و «ایپولیت» از طرف دیگر، جست و جویی طولانی را به دنبال تک تک صندلی ها آغاز می کنند...