خلاصه داستان: به دليل جابجايي فرزند امپراطور در دوران طفوليت، چين لونگ پس از مرگ پدر به امپراطوري مي رسد و پس از هجده سال فرمانروايي ظالمانه او ، اين راز فاش مي گردد و چن چيالو که فرزند بزرگ امپراطور مي باشد و امپراطوري را حق مسلم خود مي داند به پا مي خيزد و در جهت رسيدن به حق خود به کمک دوستانش به مبارزه مي پردازد ولي در نهايت با وجود فراهم شدن شرايط لازم، چندان علاقه اي به امپراطوري در خود نمي بينيد و ...