خلاصه داستان: .دو کودک در اردوگاه قایق رانی در دریاچه ای قرار گرفته اند که قادر به حرکت به جلو نیستند تا اینکه راهی جدید برای اتصال و دیدن جهان از طریق چشمان یکدیگر پیدا کنند
خلاصه داستان: پدری متوجه میشود که پسرش شناور است، که او را از بچههای دیگر متمایز میکند. برای اینکه هر دو از قضاوت دنیا در امان باشند، پدر او را پنهان می کند، می پوشاند و زمین می گیرد. اما وقتی توانایی پسرش عمومی شد، پدر باید تصمیم بگیرد