خلاصه داستان: لورل و هاردی بر حسب تصادف سارق یک بانک را دستگیر میکنند. رئیس بانک برای تشکر حاضر میشود خواستههای آنها را اجابت کند. لورل و هاردی نیز که به تازگی به اهمیت تحصیل پی بردهاند از او میخواهند که آنها را به دانشگاه بفرستد. رئیس بانک موافقت میکند ولی در دانشگاه ماجراهای فراوانی انتظار آن دو را میکشد.
خلاصه داستان: الیور بعد از اینکه متوجه میشود دختر رویاهایش ژورژت با یک افسر ارتش ازدواج کرده است افسرده می شود. برای فراموش کردن این واقعه او و دوستش لورل به ارتش می پیوندند . اما در آنجا در یک عملیات آنها را به عدام محکوم می کنند. آنها با یک هواپیمایی دزدی موفق می شوند که فرار کنند اما ….
خلاصه داستان: سال 1938، جنگ خاتمه پیدا کرده است اما استن که مسئول حفاظت از یک سنگر بوده هنوز از این قضیه مطلع نشده است. در همین هنگام الیور، همرزم سابق استن، عکس وی را در یک روزنامه می بیند و ...
خلاصه داستان: "لورل" و "هاردی" با یک چالش بزرگ در کار خود روبرو شده اند.آنها باید یک پیانو بزرگ و سنگین را از پله های بسیاری بالا ببرند و تحویل صاحبش دهند..