خلاصه داستان: «کانر» مردی فنا ناپذیر است که سال ها علیه نیروهای اهریمنی جنگیده اما از ده سال پیش تا کنون ناپدید شده است. حالا «دانکن» فنا ناپذیر می خواهد او را پیدا کند و در این راه با نیروهای اهریمنی درگیر می شود.
خلاصه داستان: «کانر مک ليود» (لامبر) و خويشاوندش، «دانکن» (پل)، جزو فرقه ي «ناميرايان» هستند؛ فرقه اي مخفي که اعضايش فقط با جدا شدن سر از تن شان مي ميرند. «کانر» و «دانکن» ناخواسته وارد مسابقه اي مي شوند که طي آن، «ناميرا» هاي خوب و بد به مبارزه با يک ديگر مي پردازند تا در نهايت فقط يکي از آنان در دنيا باقي بماند…
خلاصه داستان: قرن شانزدهم، اسکاتلند. «کانر مک لیود» (لامبر) پس از آن که از مرگ بر اثر زخم هایی که طی یک جنگ برداشته نجات می یابد، به واسطه ی مرد مرموزی به نام «رامیرس» - که بیش از دویست سال سن دارد - به جمع فناناپذیران راه پیدا می کند...