خلاصه داستان: جیک و نیتری یک خانواده جدید تشکیل دادهاند و در سیاره پاندورا زندگی میکنند. اما زمانی که تهدیدی قدیمی دوباره بر علیه پاندورا بازمیگردد تا کار آغاز شده را به پایان برساند، جیک و نیتری مجبور به ترک خانه شده تا برای محافظت از سیاره خود با ارتش ناوی همکاری کنند و ....
خلاصه داستان: جیک سالی سرباز فلج نیروی دریایی به ماموریتی در پاندورا، قمر یکی از سیارات دوردست میرود. او در میابد که که انسانها قصد دارند موجودات شبه انسان پاندورا بنام ناوی را نابود کنند تا منابع با ارزش آنها که در جنگلهایشان نهفته است، را بدست آورند. جیک با یک هویت آواتار به داخل مردم ناوی نفوذ می کند، و از طرفی هم به سرهنگ کوارتیچ قول می دهد با ارتش همکاری کند. جیک خیلی سریع با مردم ناوی خو می گیرد و عاشق دختر رئیس قبیله آنها می شود. طولی نمی کشد که سرهنگ و افرادش با تاکتیکهایی مرگبار به مردم ناوی حمله می کنند، و جیک تصمیم می گیرد با آنها مقابله کند.